- پیه خواه
- آزمند پیه
معنی پیه خواه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نیکخواه هخ آنکه نیکی دیگران را خواهد خیراندیش
آنکه پیچ خورد، آنکه قابلیت انعطاف داشته باشد آنکه تواند خمید
کسی که خوبی و خوشی دیگری را بخواهد، برای مثال نیک خواهان دهند پند ولیک / نیک بختان بوند پندپذیر ( کلیله و دمنه - ١١٢)
کسی که در مجلس وعظ یا روضه خوانی چیزی بخواند
آنکه سود دیگران را بر سود خویش مقدم دارد مقابل خودخواه
انتقام جوینده
انتقام جوینده
آنکه خیر دیگران خواهد: نیکو خواه نکو خواه خیر خواه: مقابل بد خواه: (بنده منخ 000 از اندیشه دل تو آگاهم و جرم ترا آمرزگار ترا نیکخواهم 0)
کسی که در مجلس تازه واردان را معرفی می کند، کسی که پیش از وعظ و روضه خوانی، مجلس را با روضه خواندن آماده می کند، پامنبری
انتقام جو، کسی که به دنبال انتقام است، کینه جو، کینه کش، پرکین، کینه ور
پر آز حریص
خر زهره
آشی که پیه در آن کنند: ثربیه پیه با